بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
مقدمه
پرخوری عصبی یا Bulimia Nervosa) BN) اختلالی است که با پرخوری و سپس دفع ارادی همراه است. به گونه ای که فرد مقدار بسیار زیادی غذا را در زمان بسیار کم مصرف می کند، سپس برای خلاص شدن از شر غذای خورده شده، با استفراغ عمدی یا مصرف مسهل، دیورتیک و محرک متابولیسم یا با روزه گرفتن و ورزش زیاد سعی در دفع آن دارد(1).
علائم
مصرف بیش از حد غذا و استفراغ عمدی می تواند علائمی در فرد ایجاد کند که به شرح ذیل می باشند:
1. رفلکس مزمن معدی بعد از غذا؛ در اثر استفراغ های مکرر دریچه کاردیا ضعیف شده و خوب بسته نمی شود(2).
2. دهیدراسیون و هایپوکالمی به علت از دست دادن کلیوی پتاسیم در اثر آلکالوز ایجاد شده در استفراغ های مکرر
3. به هم خوردن تعادل الکترولیت ها که می تواند منجر به آریتمی، سکته قلبی و حتی مرگ شود.
4. التهاب مری
5. سندرم مالوری-ویس: خونریزی ناشی از پارگی در محل اتصال معده و مری که بر اثر پرخوری و استفراغ های مکرر ایجاد می شود.
6. سندرم Boerhaave : پارگی در دیواره مری به علت اسفراغ مکرر
7. ترومای دهان در اثر وارد کردن مکرر انگشتان یا سایر اجسام به دهان برای ایجاد تهوع
8. نشانه های واسل: پینه بستن انگشتان و پشت دست در اثر برخورد مداوم با دندان ها زخم شدن(3)
9. پرمیولیز یا فرسایش شدید مینای دندان
10. تورم غدد بزاقی در ناحیه گردن و زیر خط فک(4)
11. گاستروپارزی یا تاخیر در تخلیه معده
12. یبوست
13. زخم معده
14. ناباروری
15. نوسانات مداوم وزن
شیوع
طبق بررسی های اپیدمیولوژیک انجام شده روز به روز شیوع این نوع اختلال رو به افزایش است و حدود 3.2 درصد از ایرانیان به پرخوری عصبی مبتلا هستند(5).
علل و ریسک فاکتور ها
زیست شناختی:
*** بروز این اختلال در افرادی که بستگان درجه یک آنها دچار این اختلال می باشند محتمل تر است.
*** چاقی در کودکی و نوجوانی هم می تواند سبب افزایش خطر ابتلا به این اختلال شود.
*** سطح غیرطبیعی بسیاری از هورمون ها از جمله سروتونین
*** فاکتور های نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNFs)(6 )
*** مدارکی وجود دارد که هورمون های جنسی در خانم ها می توانند در شروع روند بیماری نقش داشته باشند.
*** مطالعات نشان داده است که خانم های مبتلا به هیپرآندروژنیسم (دارای پرکاری غدد جنسی) و مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک دچار بی نظمی در خوردن غذا می شوند.
*** وابستگی میان پلی مورفیسم گیرنده های استروژن نوع بتا و پرخوری(7)
*** پرخوری عصبی با اعتیاد دارویی مقایسه می شود. هر چند پشتوانه های تجربی از این خصوصیات محدود است(8)، اما افرادی که BN دارند ممکن است از نظر آسیب های مربوط به گیرنده های دوپامین D2 با مبتلایان به سو مصرف مواد مشترک باشند(9).
*** پرخوری با سطوح پلاسمایی پایین آمینواسید تریپتوفان مرتبط است؛ چرا که منجر به کاهش سطح تریپتوفان در مغز شده و سنتز سروتونین کاهش می یابد. در نتیجه میل به پرخوری در فرد بالا می رود(11،10).
اجتماعی:
"تصاویر رسانه ای از فرم ایده آل بدن، یک فاکتور آسیب زا در مورد پرخوری عصبی محسوب می شود!"
در مطالعه ای که در سال 1991 انجام گرفت مشاهده شد که 19 درصد از افراد مبتلا به پرخوری عصبی کمتر از میزان نیاز غذا مصرف می کنند. 37 درصد از آنها به همان میزانی غذا می خورند که نیاز یک فرد متوسط و نرمال را برآورده می کند و 44 درصد از آنها واقعا بیش از حد می خورند(12). طی یک نظرسنجی در دختران 15 تا 18 سال در نادروگا و فیجی، گزارشاتی دریافت شد که نشان می داد پاکسازی از صفر درصد در سال 1995 ( تنها چند هفته پس از معذفی تلویزیون) به 11.3 درصد در 1998 افزایش یافت. همچنین آمارها حاکی از آن است که نرخ خودکشی در افراد مبتلا به پرخوری عصبی 7.5 برابر افراد عادی است. هنگام تلاش برای کشف منشا پرخوری عصبی در یک زمینه شناختی، مدل شناختی رفتار کریستوف فیربورن و همکارانش اغلب به عنوان یک استاندارد طلایی در نظر گرفته می شود. این مدل در مورد فرآیندی بحث می کند که فرد در یک چرخه پرخوری-پاکسازی قرار می گیرد و به طور کلی آنرا تشریح می کند. این مدل بیان می کند که حساسیت زیاد روی وزن و اندام متناسب و پایین بودن اعتماد به نفس باعث می شود فرد خود را به یک رژیم سخت و انعطاف ناپذیر مقید کند. این موضوع باعث محدود کردن غیرواقع بینانه غذاخوردن می شود. مطالعات نشان داده است که خانم هایی که مجلات مد و فشن را مطالعه می کنند علائم بیشتری از پرخوری عصبی را بروز می دهند. همچنین مطالعات نشان داده که رسانه ها نقش بسزایی در این اختلالات دارند. افراد ابتدا ایده آل های جذاب اجتماعی را می پذیرند و به تدریج این ایده آل ها در باطن آنها تثبیت شده و بنابراین فرد سعی دارد تا خود را برای رسیدن به آنها تغییر دهد(13).
جنس:
خانم ها نسبت به آقایان بیشتر مستعد ابتلا به این اختلال هستند که احتمالا به خاطر حساسیت بیشتر روی ظاهرشان است(14).
سن :
معمولا آمار این اختلال در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی افزایش می یابد(14).
فشار ورزش، کار و هنر:
هنرمندان، ورزشکاران و مدل ها در بالاترین سطح خطر ابتلا به این اختلالات هستند. مربی ها و والدین با تشویق ورزشکاران و فرزندان به کاهش وزن یا حفظ آن می توانند نقش مهمی در ایجاد این اختلال داشته باشند(14).
مشکلات روانی:
برخی از مشکلات روانی مثل اضطراب یا اعتماد به نفس پایین می تواند منجر به اختلالات خوردن شوند. استرس، چاقی، رژیم غذایی محدود و خستگی از جمله محرک های پرخوری به حساب می آیند. وقایع آسیب زا و استرس های محیطی هم می توانند به عنوان فاکتور خطر تلقی شوند(14).
تشخیص
شروع پرخوری عصبی اغلب بین 20-13 سالگی است. در بسیاری از موارد فرد قبل از چاقی، از این اختلال رنج می برده است. همچنین ممکن است بعضی افراد مبتلا به این بیماری ممکن است در بزرگسالی پس از یک دوره درمان موفق و بهبود علایم بیماری، دوباره علائم بیماری را نشان دهند(15). شیوع این اختلال در بزرگسالان حدود 0.5 و در نوجوانان حدود 0.9 در ایالات متحده تخمین زده شده است. این اختلال می تواند تا 1 درصد خانم های جوان را گرفتار کند. بعد از گذشت 10 سال از زمان تشخیص بعضی از این افراد به طور کامل به حالت عادی بر می گردند، 3/1 از آنها تا حدودی درمان می شوند و 20-10 درصد از آنها هنوز علائم را نشان می دهند(16). افراد مبتلا به پرخوری عصبی نسبت به همسالان خود وسواس بیشتری در غذا خوردن دارند. این بدان معناست که انتظارات بالا و اهداف غیر منطقی که این افراد برای خود تعیین می کنند باعث تحریک درونی و پیشرفت اختلال می شود(17).
معیار های تشخیصی
تشخیص پرخوری عصبی کار بسیار سختی است و بسیاری از علایم آن معمولا با بی اشتهایی عصبی مشترک است، چرا که افراد مبتلا به پرخوری عصبی هم سعی دارند وزن خود را برابر میانگین یا حتی کمتر از آن حفظ کنند. همچنین بسیاری از مبتلایان ممکن است اختلالات قابل توجهی در غذا خوردن و الگوهای ورزشی شان داشته باشند، اما علائم خاصی از خود بروز ندهند(18).معیار های تشخیصی که توسط DSM-S ارائه شده شامل دوره های مکرر پرخوری و به دنبال آن اقداماتی مثل مصرف مسهل یا استفراغ عمدی برای جلوگیری از افزایش وزن است. این چرخه ها وقتی ملاک تشخیص قرار می گیرند که حداقل هفته ای یکبار تکرار شود و برای 3 ماه ادامه داشته باشد(19).
درمان
1. روان درمانی: درمان شناختی – رفتاری (CBT)
در این روش به افراد آموزش داده می شود تا افکار خود را به چالش بکشند و تغییر دهند. افراد در یک آزمایش رفتاری شرکت می کنند که در آن میزان غذای مصرفی و چرخه های پرخوری و پاکسازی با هدف تشخیص جلوگیری از نوسانات عاطفی ثبت می شوند تا مانع تکرار این چرخه ها گردند. با این که مدارک کمی از کارایی این مدل در دسترس است، اما تحقیقات حاکی از آن است که 60-40 درصد از افرادی که این روش را امتحان کرده اند به طور کامل درمان شده و پس از درمان علائمی نشان نداده اند(20).
2. درمان پزشکی
داروهای ضد افسردگی از دسته مهارکننده های انتخابی سروتونین (SSRI) شامل فلوکستین – که مورد تایید FDA نیز هست – و بعضی دیگر از دارو ها مثل سرترالین می توانند تاثیر اندکی در کاهش این اختلال داشته باشند. توپیرامات هم موثر است اما عوارض جانبی زیادی دارد(21).
نکات تغذیه ای
یکی از علل اصلی پرخوری عصبی کمبود ماده ای شیمیایی به نام سروتونین است. این ماده نوعی انتقال دهنده عصبی است که در دستگاه گوارش، پلاکتها و سیستم عصبی مرکزی حیوانات و همین طور انسان یافت می شود. تقریباً 90 درصد از سروتونین موجود در بدن انسان در سلولهای انتروکرومافین که به صورت پراکنده در غشای دستگاه گوارش موجود اند متمرکز است و در آن جا موجب تنظیم تحرکات روده می گردند. مقادیر کمتری از سروتونین با شبکه عصبی سروتونرژیک سیستم اعصاب مرکزی سنتز شده و کارکردهای گوناگونی دارند که باعث تنظیم در حالات روحی، اشتها و خواب میگردد. سروتونین از مشتقات آمینواسید تریپتوفان است و کاهش سطح تریپتوفان خون در نتیجه کاهش میزان سروتونین تاثیر بسیاری در ایجاد پرخوری عصبی دارد. مصرف سروتونین به صورت خوراکی تاثیری بر بهبود علایم پرخوری عصبی ندارد، زیرا نمی تواند از سد خونی مغزی عبور کند. اما مصرف مواد غذایی سرشار از تریپتوفان می تواند سنتز این ماده را تا حد زیادی افزایش دهد و سبب بهبود علایم پرخوری عصبی شود. شیر، تخم مرغ و سایر پرندگان، آناناس، ماهی سالمون، مغز ها و دانه ها و گوشت بو قلمون از منابع سرشار تریپتوفان به حساب می آیند و مصرف آنها می تواند به افزایش سطح پلاسمایی تریپتوفان و افزایش سنتز سروتونین کمک کند.همچنین در مسیر سنتز سروتونین از تریپتوفان، آنزیم هایی وجود دارد که ویتامین های C و B6 به عنوان کوآنزیم این آنزیم ها عمل می کنند، پس تامین مقادیر کافی از این ویتامین ها هم ضرورت دارد.طالبی، مرکبات، کیوی، پاپایا، آناناس، بری ها (مثل تمشک ، توت فرنگی ، توت و ...) و هندوانه از منابع خوب ویتامین C به حساب می آیند. ماهی، جگر، سیب زمینی و سایر سبزیجات نشاسته ای از منابع خوب B6 محسوب می شوند.دریافت رژیمی در بیماران مبتلا به پرخوری عصبی به دلیل وجود چرخه پرخوری ـ پاکسازی بسیار متفاوت بوده و محاسبه میزان کالری دریافتی بسیار دشوار است. اما به احتمال زیاد این افراد چه از نظر دریافت انرژی و چه ریزمغذی ها با کمبود مواجه اند. یک مطالعه 14 روزه روی رژیم غذایی 50 فرد مبتلا به پرخوری عصبی نشان داد که حداقل 50 درصد بیماران، کمتر از 3/2 از میزان توصیه شده روزانه کلسیم، آهن و روی را در روزهایی که پرخوری نمی کنند، مصرف می کنند. از طرفی 25 درصد از شرکت کنندگان بطور کلی (چه روزهای عادی و چه روز هایی که پرخوری می کنند)دریافت ناکافی آهن و روی دارند. از سوی دیگر در استفراغ های مکرر مقدار زیادی از ریزمغذی ها از دسترس فرد خارج می شوند بنابراین فرد را در معرض کمبود قرار می دهند. لذا استفاده از مکمل های ویتامین و موادمعدنی توصیه می شود. اما باید درنظرداشت که استفاده از آن ها باید بعد از پاکسازی باشد تا در بدن فرد حفظ شوند(22).
منابع در ادامه ی مطلب
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
باتوجه به نیاز جامعه به وجود کارشناسان و متخصصان تغذیه در بخش سلامت اجتماعی و فردی لازم است مسئولین محترم توجه خاصی به این رشته نموده و از وجود این افراد در بیمارستان ها، درمانگاه ها، ورزشگاه ها و... استفاده کنند.
توجه ویژه مردم در بخش سلامت در این زمان و وجود اغذیه های ناسالم و عدم آگاهی مردم نسبت به مواد غذایی تقلبی، وجود بیماری های خاص و عدم توجه به نوع تغذیه باعث شده که روز به روز وجود مشاوران تغذیه بیش تر مورد توجه قرار گیرد و به دستورالعمل های بخش تغذیه، کاربردی تر نگاه شود.
باید دانست که یکی از اجزای لاینفک یک بیمارستان بخش تغذیه است که شامل دو واحد مستقل مشاوره تغذیه و رژیم درمانی (مشاوره بیماران بستری در بخش و سرپایی در کلینیک تغذیه ) و خدمات غذایی می باشد .
وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی در راستای برنامه تحول نظام سلامت و ارتقاء تغذیه بیمارستان های کشورو با هدف ارائه ی بهترین خدمات غذا و مشاوره ی تغذیه به بیماران بستری، دستورالعمل هایی را ارائه نموده که از جمله ضوابط پرسنل بخش تغذیه بیمارستان ها عبارت است از:
*** بخش تغذیه توسط فارغ التحصیلان رشته تغذیه اداره شده و این بخش زیرنظرمستقیم مدیربیمارستان ارائه خدمت می نماید.
*** شرایط احرازپست سازمانی ریاست بخش تغذیه بیمارستان به ترتیب اولویت: دارابودن مدرک دکترای تخصصی تغذیه یا RD باحداقل 2 سال سابقه کار باپایه تغذیه یا MD ،کارشناسی ارشدتغذیه باحداقل 3 سال سابقه کارو سپس کارشناسی تغذیه با حداقل 4 سال سابقه کاردربخش تغذیه بیمارستان می باشد.
*** شرایط احرازپست سازمانی مشاورتغذیه ورژیم درمانی: دارابودن مدرک تحصیلی باپایه کارشناسی تغذیه درهریک ازمقاطع تحصیلی تغذیه یا MD بامدرک دکترای تخصصی تغذیه یا RD می باشد.
*** درهربیمارستان با تعداد 200 تخت به بالا یک نفرمستقل بعنوان رئیس بخش تغذیه درنظرگرفته می شود که باید درطول ساعات اداری دربیمارستان حضورداشته ودر دسترس باشد. دربیمارستان های با کمتراز 200 تخت، مسئولیت بخش تغذیه به عهده یکی ازکارشناسان تغذیه واحد خدمات غذایی یا واحد مشاوره تغذیه ورژیم درمانی می باشد.
*** به ازای هر 20 تخت ازمجموع تخته های NICU ،PICU، انواع ICU، انواع پیوند اعضاء، دیالی، کلیه وسوختگی، یک مشاورتغذیه ورژیم درمانی درنظرگرفته می شود. سپس برای سایرانواع تخت دربیمارستان های با 50 تخت یک نفر و سپس تا 350 تخت به ازای هر 100 تخت یک نفر و تا 750 تخت به ازای هر 200 تخت یک نفر و بالاتراز 750 تخت یک نفراضافه میشود .درهربیمارستان حداکثر 8 نفرمشاورتغذیه ورژیم درمانی منظورمی گردد (ضریب اعمال 75 %).
با توجه به دستورالعمل های مذکور نقش اثرگذار مشاورین تغذیه در بهبود وضع سلامت مشخص می گردد که البته پیاده سازی این ضوابط مقدورنخواهد بود مگر با وجود زیر ساخت مناسب، ورود کلیه ی عوامل دخیل دراجرای آن ازمدیریت بیمارستان گرفته تا پزشکان، پرستاران،کارشناسان تغذیه، بهداشت محیط و ... .
چرا درمانگاه ها، مراکز درمانی و بیمارستان های ما از وجود این کارشناسان و متخصصان خالی است؟
آیا نیاز مردم و وجود بیماری های مربوط به تغذیه ناسالم در دنیا، ما را به حضور این افراد آگاه و دلسوز در بخش بیمارستانی آگاه نساخته؟
آیا پیشگیری بهتر از درمان نیست؟
ای کاش کمی بیش تر به این رشته و کارشناسان آن توجه می شد و از حضور آنان در جامعه بیش تر استفاده می گردید ای کاش اجازه می دادند کسانی که چندین سال ثمره عمر خود را در تحصیل این رشته گذرانده اند، فعالیت خود را به طور جدی تری آغاز کنند و با اطمینان بیش تری به تحصیل ادامه داده و بدانند که پس از سال ها تحصیل در جایگاه اصلی خود قرار می گیرند. البته با توجه به بالا رفتن اطلاعات مردم و توجه آنان نسبت به این مسئله، جایی بس امیدواری است که شرایط روز به روز بهبود یافته و نقش مشاورین تغذیه در اذهان عمومی بیش تر مشخص گردد.
لذا انتظار می رود معاونت درمان دانشگاه ها، اجرای ضوابط مختلف راهدایت ورصدنموده وبرای حصول بهترین نتیجه وبالاترین درصد تطابق وضعیت بخش تغذیه بیمارستان های تحت پوشش با ضوابط ابلاغ شده، کلیه عوامل اجرایی رادرمسیراجرای صحیح ضوابط واصلاح موارد غیرمنطبق، یاری نمایند.
باز هم بیانگر این مطلب خواهیم بود که چرا در مراکز بهداشتی و بیمارستان ها این دستوالعمل ها به طور صحیح اجراء نمی شوند.
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
رژیم دیگری که در زمان معرفی طرفداران زیادی را به سمت خود جلب کرد و تا کنون بسیاری هنوز از اصول آن پیروی می کنند، رژیم کاهش وزن با عنوان رژیم کالری منفی می باشد. این رژیم مبتنی بر غذاهایی است که برای هضم شدن انرژی بیشتری نسبت به انرژی اصلی غذا نیاز دارند که منجر به افزایش مصرف انرژی در بدن و کاهش وزن می شود. برخی فکر می کنند اگر از غذاهایی استفاده کنند که به سختی توسط بدن قابل هضم باشند، بدن انرژی بیشتری برای آنها صرف می کند و کاهش وزن به همراه دارند.
این رژیم غذایی از سال 1997 در اختیار افراد قرار گرفته است و بر این ایده پایه گذاری شده است که برخی از غذاها حاوی کالری منفی هستند. این رژیم ادعا نمی کند که این دسته ازغذاها کالری منفی دارند، بلکه ایده این است که برای هضم و جذب نیاز به انرژی بیشتری دارند. در اوایل خوردن غذا، زمانی که فرد برای جویدن صرف می کند، نیازمند انرژی است. غذاهایی که فیبر بالایی دارند مانند (کرفس و هویج) نیاز به مقدار بیشتری جویدن دارند، از این رو انرژی بیشتری نیازمندند. این امر در مقابل غذاهایی چون کیک قرار می گیرد که نیاز به جویدن زیادی ندارد.
این رژیم ادعا می کند که این انرژی اضافه برای هضم از بافت چربی ذخیره ای تامین می شود و هر چه بیشتر از این غذاهای انرژی منفی خورده شود، وزن بیشتری کاسته می شود. رژیم کالری منفی دارای بیش از 100 غذا می باشد. این مواد غذایی معمولا مواد گیاهی هستند که محتوای آب و غنی از فیبر می باشند. غلات، حبوبات، سبزیجات شامل خیار، سیر، کرفس، هویج، چغندر، اسفناج، بروکلی، گل کلم و کاهو، میوه ها شامل سیب، هندوانه، قره قاط، پرتقال، تمشک سیاه، آناناس به جز میوه های حاوی چربی مانند آووکادو و زیتون جز غذاهای کالری منفی می باشند.
این رژیم ادعا می کند مصرف این غذاها باعث افزایش متابولیسم می شود و در ضمن پیشنهاداتی از جمله تنفس های عمیق در طول روز و فعالیت بدنی برای تقویت عضلات ، سه بار در هفته هر بار به مدت 15 دقیقه، هم برای چگونگی افزایش متابولیسم بدن ارایه کرده است.
پیروی از این رژیم می تواند کاهش وزن 2-1 پوندی در روز را به همراه داشته باشد. در حالی که یک رژیم نرمال 1.5-1 پوند در هفته کاهش وزن را پیشنهاد می کند. به هر حال برای مدت طولانی مصرف میوه و سبزی برای کاهش کالری دریافتی برای افراد قابل تعمیم نیست. چرا که منابع پروتئینی و چربی های ضروری به بدن نمی رسند. اما افراد می توانند بعد از رسیدن به وزن ایده آل این رژیم را در صورت گنجاندن غذاهای کالری منفی در برنامه عادی روزانه ادامه دهند.
زنان به خصوص زنان باردار و شیرده باید در مورد رژیم کالری منفی احتیاط کنند، زیرا طبیعت محدود این رژیم، دریافت چربی و پروتئین و سایر مواد مغذی را دشوار تر می کند. و از آنجایی که غذاهای توصیه شده در این رژیم بسیار کم کالری هستند، کل انرژی دریافتی رژیم می تواند کم کالری باشد و عوارض جدی به همراه داشته باشد. اگرچه این غذاها و میوه ها و سبزی ها منابع خوب ویتامین ها و مواد معدنی هستند، ولی برای حفظ سلامتی کافی نیستند. این رژیم لبنیات را از آنجایی که کالری منفی محسوب نمی شوند، محدود می کند. کمبود کلسیم در این افراد مشاهده می شود و حتما این افراد قبل از گرفتن رژیم باید از نظر مکمل یاری بررسی شوند.
در هرم راهنمای غذایی برای افراد بزرگسال 5-3 واحد سبزی توصیه شده است. رژیم کالری منفی مقدار بیشتر از این را برای اکثر افراد فراهم می کند، چرا که عمده غذاهای کالری منفی جز گیاهان هستند.
نشاسته و غلات نیز در این رژیم به شدت محدود می شوند. در هرم غذایی 11-6 واحد غلات در نظر گرفته شده است که حدود نیمی از آن از غلات کامل تامین می شود که این رژیم قادر به تامین این توصیه نیست. و همچنین این رژیم میزان پروتئین کافی توصیه شده در هرم را برای بدن تامین نمی کند.
در آخر رژیم غذایی هر چه باشد، اگر برای تمام طول عمر حفظ نشود، فرد دوباره دچار اضافه وزن خواهد شد و مزایای رژیم غذایی خود را از بین خواهد برد. قبل از رعایت یک رژیم غذایی خاص ابتدا به زمانی فکر کنیم که بعد از رسیدن به وزن مطلوب، می خواهیم با ادامه دادن این رژیم غذایی وزن خود را حفظ کنیم. آیا می توان رژیم های سخت و محدود را تا پایان عمر ادامه داد؟
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
نام کتاب: دانش نامه رژیم های غذایی گِیل (راهنمای سلامت و تغذیه)
نام لاتین:
The GALE Encyclopedia of Diets (a guide to health and nutrition)
نام نویسنده: Jacqueline L Long
نام مترجمین: رضا همایونفر و الهام احرام پوش
ویراستار علمی: دکتر رضا راست منش
مختصر توضیحی درباره ی کتاب:
این دانش نامه مرجع کاملی برای رژیم های غذایی و تغذیه ای است به طوری که رژیم های عمومی مردم پسند و رژیم های اختصاصی درمانی را در کنار اطلاعات پایه تغذیه و مباحث مرتبط با سلامتی گردآوری کرده است. علاوه بر آن ملاحظات تغذیه ای مربوط به شرایط و دوران های مختلف زندگی و نکات تغذیه ای مرتبط با هر کدام از این شرایط با ریزبینی خاصی مورد توجه قرار گرفته است. همه این موارد با زبان ساده و روان بیان شده است. مشخصات این کتاب به قدری برجسته بوده اند که جوایز ارزنده و اظهار نظر های جهانی را به دنبال داشته است. که در زیر برخی از این اظهار نظر ها آمده است:
1) این راهنمای ارزشمند می تواند به عنوان یک منبع اطلاعاتی در خصوص رژیم های غذایی، اطلاعات تغذیه ای و شرایط سلامتی مرتبط با تغذیه بکار می رود.
2) موضوع پر طرفدار رژیم های غذایی بخوبی در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب به گونه ای ساده نوشته شده است که حتی با سطح سواد دبیرستانی نیز می توان از آن استفاده کرد. در تمام مباحث توضیح روشن و کامل، بررسی تضاد ها مزایا و ملاحظات سلامتی و نمونه هایی از رژیم روزانه ارائه شده است.
3) در کنار تامین اطلاعات برای دانشجویانی که مشتاق دانستن درخصوص رژیم های غذایی و تغذیه هستند این کتاب منبعی در خصوص علم تغذیه و رژیم های غذایی نیز است. این راهنمای ارزشمند نگاه آموزشی به مقوله ی رژیم های روزآمد مسائل مرتبط با سلامت و تندرستی دارد و افرادی که در مقوله سلامت درگیر هستند و مشاورین رژیم های غذایی می توانند آنرا به عنوان مرجع اطلاعاتی مورد استفاده قرار دهند. استفاده از این کتاب به دانشجویان و فعالین حوزه سلامت توصیه اکید می گردد.
4) از اتکینز تا مراقبین وزن دانشنامه رژیم های غذایی گیل دید منتقدانه ای بر اکثر رژیم های غذایی محبوب جامعه داشته است. مطالعه ی این کتاب به تمام جامعه علمی توصیه می شود.
جوایزی که به این کتاب تعلق گرفته است:
New York Public Library Best Reference Work
Outstanding Reference 2009
RUSA Outstanding Reference Source for 2008
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
بی اشتهایی عصبی (ANOREXIA NERVOSA )
مقدمه
بی اشتهایی عصبی نوعی اختلال در غذا خوردن است که فرد به دلایلی مانند ترس از اضافه وزن و یا چاق شدن، انرژی دریافتی بسیار کمی دارد. فرد می تواند بر اساس تجربه غلط از بدن خود(1)، مشغولیات ذهنی که البته با رفتارهای سفت وسخت در کم خوری همراه است(2)، شغل و کار، رابطه با دوستان در محیط اجتماعی، خانواده ،افسردگی و... به این مشکل دچار شود(3). عدم انعطاف ذهنی فرد نسبت به این گونه مسائل باعث چنین اختلالات عصبی می شود. مطالعه ای بر روی افراد بزرگسال نشان داد که میزان انعطاف پذیری آنان و سازگار شدن با موضوع کمتر از حد مطلوب بود(4،5) و آنان از دوستی پایینی برخوردار بودند(6). شروع این گونه تمایلات در زنان بیشتر است و معمولا با بلوغ جنسی همراه می باشد و 0.7 درصد از این گروه سنی ممکن است تحت تاثیر قرارگیرند(8،7)، در حالی که برآورد شیوع این بیماری 0.3 درصد است (9).
دو زیر گروه از رفتار های مرتبط در این بیماران می توان در نظر گرفت (دو نوع بی اشتهایی عصبی) (10):
1- محدودکننده (R-AN): ازدست دادن وزن صرفا بارژیم غذایی وعدم پرخوری
2- برون ریز یا پاک سازی (BP-AN): استفاده از ورزش شدید و یا کارهایی که غذای خورده شده رااز دست بدهند مثل استفراغ.
کنترل های شدید غذایی، رژیم با کالری کم، خوراک نامنظم، گیاه خواری،انتخاب مواد غذایی محدود و... باعث ایجاد برخی مشکلات مانند کمبود مواد مغذی ضروری برای ساخت هورمون ها و پروتئین های لازم بدن می شود. باید دقت کرد رژیم مناسب از نظر تامین پروتئین و عناصر کمیاب از این قضیه مستثنی است . از دیگر عوامل به وجود آورنده این بیماری می توان به فشاراجتماعی؛ مثلا تاکید بر لاغر بودن، مشکلات روان شناختی، اختلال در عملکرد جنسی، اختلال در هیپوتالاموس، الگوی نامناسب خانوادگی، تغذیه غلط نوزاد، مشاغلی مانند مانکن بودن و عوامل ژنتیکی اشاره کرد(11،12).
علایم بیماری
از علایم این بیماری همانطور که پیش از این گفته شد خوردن بسیار کم غذا در عین داشتن حداقل وزن بر اساس قد و وزن، بی میلی، ترس از خفه شدن در هنگام غذا خوردن، ترس از اضافه وزن، پنهان کاری، اضطراب و رفتارهای وسواسی، ناامیدی و... می باشد. از جمله علایم بالینی این بیماری می توان از زردی و رنگ پریدگی، فشار خون پایین، تنگی نفس، کاهش محسوس چربی بدن، در مواردی یبوست، اختلال در وضعیت قلبی عروقی، قاعدگی کم یا غیر معمول و یا قطع قاعدگی، کاهش سطح آلبومین و کم خونی و... نام برد(13). یکی از نشانه های بارز این بیماری تراکم پایین مواد معدنی استخوان (BMD) خصوصا در دوران نوجوانی می باشد که باعث افزایش احتمال شکستگی استخوان و طولانی شدن مدت زمان بهبودی شکستگی می شود. کمبود IGF-1 ، هیپوگنادیسم و تغییر در هورمون های موثر بر سلامت استخوان نیز از علایم این بیماری است. بیسفسفونات در بزرگسالان مبتلا به این بیماری مفید است. در مواردی که نحوه تغذیه توسط کارشناس به درستی صورت نگیرد علایم سندرم Refeeding مانند هیپوفسفاتمی، هیپومنیزیومی، هیپوکالمی، عدم تحمل گلوکز، آریتمی قلبی، نارسایی احتقانی قلب، افت فشار خون، نارسایی تنفسی، رابدومیولیز، کما،تشنج، ضعف عضلانی-اسکلتی، اسیدوز متابولیک، آنسفالوپاتی وآتاکسیرامیتوان مشاهده کرد(14).
این بیماری از نظر شدت در سطوح زیر دسته بندی می شود(14):
خفیف: BMI>17 تا نزدیک به نرمال
متوسط: BMI بین 16.99 - 16
شدید: BMI بین 15.99 - 15
15افراطی:BMI<15
شیوع
شیوع این بیماری در کشور های غربی 4.3-0.9 درصد در زنان و 0.3-0.2 درصد در مردان می باشد. همچنین شیوع آن در زنان 10– 3 برابر مردان می باشد. نرخ آن در بسیاری از کشور های در حال توسعه نامشخص است. اغلب شروع این بیماری در طی سالهای نوجوانی و جوانی است. اغلب مطالعات نشان می دهند که حداقل از سال 1970 بروز این بیماری در زنان بالغ نسبتا ثابت بوده است؛ درحالی که در دختران 20 – 14 ساله ممکن است یک روند افزایشی بوده باشد(15،16).
تشخیص و درمان
شرایط شخص، نحوه زندگی، سابقه خانوادگی، معاینه وضعیت روانی و خلق و خوی فرد با تمرکز بر وزن و الگوهای غذا خوردن فرد برای شناسایی کاربردی اند. همچنین می توان از متد DSM-5 (راهنمای تشخیص و آماری اختلال های روانی ) که یک زبان مشترک و استاندارد برای طبقه بندی اختلالات روانی است استفاده کرد. همچنین متخصصین برای تشخیص می توانند از تست های آزمایشگاهی مثل تست خون، رادیولوژی و... استفاده کنند. افراد بر اساس ویژگی های بدنی، روانی و دیگر معیار های ذکر شده توسط متخصص شناسایی و برای روند درمان آماده می شوند(17).
درمان این بیماری شامل موارد گسترده ای است که مهم ترین بخش های آن شامل:
1- بهبود وضع تغذیه ای فرد، بازگشت به وزن طبیعی و حفظ آن.
2- بهبود وضع روانی فرد بر پایه شناخت فرد،افزایش عزت نفس، تغییر الگوهای فکری و رفتاری. همچنین از خانواده فرد هم می توان در پروسه درمان کمک گرفت.
3- توانبخشی فرد، بازگشت به حالت طبیعی بدن و کارکرد صحیح آن.
از لحاظ تغذیه ای می توان به طور خلاصه موارد زیر را در نظر گرفت :
توجه به مایعات بدن ضروری است،افزایش بار کالری به مرور و طبق دستورالعمل NICE باشد. افرادی که BMI<12 دارند و یا کسانی که استفراغ و اسهال شدید دارند، باید نظارت دقیقی بر آنها باشد و باید توجه داشت که در این گونه افراد برای رسیدن به وزن طبیعی صبر و حوصله نیاز است و در یک بازه مثلا یک ماهه تا حدود 10 % افزایش وزن هم می تواند قابل قبول باشد. افزایش وزن باید به آرامی صورت گیرد تا فرد دچار سندرم Refeeding نشود. برای کنترل سطح فسفر، منیزیوم، پتاسیم، کلسیم فرد برای 5 روز اول و بعدا به صورت هفتگی چک شود، نوار قلب آنان چک شود، تحت کنترل می توان مقادیر مناسبی از مولتی ویتامین هایی مثل ویتامین A وD استفاده کرد(13). دوره های طولانی سوتغذیه باعث تغییرات فیزیکی در عضلات، یکپارچگی دیواره روده ها، اثر بر سیستم آنزیم روده و تغییر متابولیک بدن برای مقابله با سوتغذیه می گردد(18). افزایش کالری مصرفی می تواند برای روده فرد ناراحتی ایجاد کند، پس افزایش بایدآرام و گام به گام باشد. با توجه به فعالیت بدنی فرد، تغییرات فردی در بهره وری انرژی، پاسخ تنظیم حرارت بدن، تغییرات مایع بدن، سن، مرحله درمان و مواردی دیگر دریافت کالری افراد مختلف متفاوت است. می توان تخمین زد برای افزایش وزن یک کیلوگرمی در هفته حدود 7500 کیلوکالری مورد نیاز است (1000 کیلوکالری افزایش در روز). با این حال بعضی افراد به میزان بیشتر کالری نیاز دارند و حداقل 2000 کیلوکالری از نظر بالینی می تواند محافظه کارانه باشد. با استفاده از این چشم انداز توصیه می شود از kcal/kg/day 40-30 شروع شود که از لحاظ بالینی ثبات امنی را فراهم آورد، برای بیماران سرپایی حدود kcal/kg/day 20 (ـ19ـ). بلافاصله پس از بازگشت به وزن مطلوب، هر دو نوع بی اشتهایی (R و BP) هنوز هم از لحاظ انرژی ناکارآمدند و باید کالری مصرفی را برای حفظ وزن و ترمیم افزایش دهیم(20).
بر اساس گزارشاتی بعد از طی دوره 3 تا 6 ماهه متابولیسم هر دو گروه عادی می شود. برای نگهداری وزن به مدت طولانی، بیماران طبق نظر متخصص و شرایط فردی باید بر یک برنامه درمانی افزایش کالری مصرفی باقی بمانند(20).
نکات تغذیه ای
با وجود این که اصلی ترین برنامه های درمان این بیماری توانبخشی تغذیه ای است، تحقیقات بسیار کمی در این زمینه انجام شده است(21). پیش بینی می شود مواد مغذی مورد نیاز روزانه (در نوجوانان و بزرگسالان ) برای حفظ وزن به صورت زیر باشد:
کربو هیدرات 140-110 گرم
اسید های چرب ضروری 15-20 گرم
پروتئین 1 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن (22).
استفاده از ویتامین ها و مواد معدنی بر اساس سن، جنس و نیاز افراد در قالب مولتی ویتامین ها می تواند تجویز شود. مصرف روزانه غذا های حاوی پروتئین دارای ارزش بیولوژیکی بالا مانند آب پنیر و سفیده تخم مرغ توصیه می شود. علاوه بر این منابع دیگر پروتئینی مانند ماهی و مرغ نیز توصیه می شود. مصرف چربی یک مسئله حیاتی در طول درمان می باشد و با توجه به این که این بیماران از خوردن آن اجتناب می کنند این مسئله را باید جدی گرفت (23،24). چربی در دیواره های سلول های عصبی و سیم کشی بین مناطق مغز اثر دارد. بسیاری از اسید های چرب در داخل بدن تولید می شوند، اما لینولنیک اسید و لینولئیک اسید که به ترتیب اسید چرب امگا 3 و امگا 6 غیر اشباع اند، برای بدن ضروری بوده (برای مثال بر عملکرد غشای سلول وتنظیم ژن اثر دارند) و بدن نمی تواند آنها را بسازد(25). استفاده از EPA یا مشتقات آن (متیل EPA) به عنوان یک مکمل روزانه (1گرم برای یک دوره 3 ماهه) در نمونه ای از بیماران R باعث نتایج مثبت از نظر ترمیم وزن شد(26).
باید توجه کرد که موضوع تغذیه برای بهبود این بیماران بسیار اساسی است، تحقیقات در این زمینه کم است و نمی توان دقیقا گفت بهترین ماده برای این افراد چیست.
فهرست منابع در ادامه ی مطلب
ادامه مطلب...
توصیه های غذایی برای بهبود کبد چرب:
چند توصیه ی مهم: